آکورد فریاد
هرچی فریاد زدم دردامو اما حرفای منو نشنیدن
آخرش سکوت کردم شاید
معنی سکوتمو فهمیدن
وقتی که دلم گرفت از آدما
مرهمی برای درد من نبود
دستای هیشکی پناهم نشدو
شعله واسه دل سرد من نبود
وقتی ضربه های سخت روزگار
رو تنم مثل یه زخم کاریه
واسم از تقدیر و سرنوشت نگو
تازه فهمیدم همش یه بازیه
همه روزای بد دنیامو