آکورد شاید (کاما)
شاید اگه برمیگشتی بازم میساختیم باهم
از اون قصه های بلند مثل تاب مژت
چشام وصل میشدن به چشای تو بعد
واسم میکشیدی دورشون یه مداد پررنگ
شاید اگه برمیگشتی امشبو از یه راه طولانی تر میرفتم
کلی حرف میزدیم و شاید که الان جای گوشی
مثلا با موهات ور میرفتم
شاید سر بوسا دعوا بود
هرکی اول و هیچوقت نمیگذشت شب بی خندت
اگه برمیگشتی روزای خوب منم برمیگشتن
و شاید میشد همون آدم قبلی شم من
شاید الان بگم که تا زنده ام مردی
شا