آکورد اشاره کن
از این ترانه تو را بشنو
از این ترانه تو را بو کن
منم زبان و تویی واژه
به خود درون دلم خو کن
تو که تجلی دریایی
تنت سراب و تنم تشنه
اگر به فاصله خشنودی
مرا به فاصله جادو کن
کجاست چشم پر آشوبت
شدم مُبَلِغ حیرانی
ببین میان تو و قلبم
شدم مُبَلِغ حیرانی
اشاره کن بمیرانم
اشاره کن برقصانم
تو شمس روشن قلبم باش
که بیت بیت بجوشانم
دلت رسیده و شیرین است