آکورد برف (فرهاد)
زردها بیهوده قرمز نشدند ...
قرمزی رنگ نیانداخته بیهوده بر دیوار
صبح پیدا شده اما آسمان پیدا نیست
صبح پیدا شده اما آسمان پیدا نیست
گرته ی روشنی مرده ی برفی همه کارش آشوب
بر سر شیشه هر پنجره بگرفته قرار
زردها بیهوده ...
(من دلم سخت گرفتست ، از این میهمان خانه ی مهمان کش روزش تاریک) 2