آکورد هم قفس
6 6
6 6
ببند زخم مرا
6
که این پیالهٔ خون
دخیل بستن توست
ببند زخم مرا
که آنچه میکشدم
6
غم شکستن توست
بدوز بال مرا
که پر کشیدن من
پل پریدن توست
بپرس حال مرا
که آخرین نفسم
هوای دیدن توست
تویی که هم قفسی
ببین که من نفسی
نمیکشم تو اگر
به داد من نرسی
تویی که هم قفسی
ببین که من نفسی
نمیکشم تو اگر
به داد من نرسی
6