آکورد پرسه
من توی کوچه های شهر پرسه میزنم
برای پیدا کردن سوژه های هضم پرسه میزنم
نبودن هایت را پرسه میزنم'
به این فکر میکنم کجا دیدمت همانجا پرسه میزنم
ترس از دیدمت دارم ازت دور میشوم
و در دور دست ها هم پرسه میزنم
خاطراتت را به پاهایم وصله میزنم
راه میوفتم و میروم پرسه میزنم
راه میوفتم و میروم پرسه م