آکورد شب مستی
تمام قطره های پاک باران های
غربت را قسم دادم
پیامم را برای قاصد شبهای
دلتنگی فرستادم
نبودی و برای دیدنت هر شب
به حال گریه افتادم
فقط از زنده بودن لحظه های
ناب با تو مانده در یادم
همان جایی که دستم را رها کردی
نشستم بی تو سرگردان
نمی دانی که قلب پرپری
با حسرتت جا مانده در باران
مرا اندازه ی یک خاطره
در گوشه ای از یاد خود بنشان