آکورد یاقوت
مرا ببین که یک جوان سالخورده ام
از هر زبان زخم خورده ام
به جای زندگی سالهاست مرده ام
مرا ببین که پای عهدمان نشسته ام
اگرچه زخمی و شکسته ام
رها نکن مرا که دست و پا بسته ام
باز کن چشمانم را در این تابوت
بنمای بر من راز این یاقوت
من خسته از رنج این ناسود