آکورد ترس (سامان جلیلی)
بگو گناه من چی بود آخه
دل کندی ازم و شبا بیدارم و
روزا بی تابم و می بینی حالمو
فکر این که دیگه نمی بینمت و دیگه نیستی
خب منو میکشه منی که دلخوشه تو و نگاتم و
نشد با رفتنت گذشته رو حتی این زندگیمو
بی تو مرور کنم نشد که دور کنم از تو خیالم
وقتی ثانیه ها یادآور نبودتن
تقویم داره برعکس میره
نبودت می گیره همه ی سالمو
حرف زیاده تو دلم حل نمیش