آکورد نوروز من
هفت سین خالی از یه سین دیوان حافظ تو بغل
تا که تو از راه نرسی نه شعر میخونم نه غزل
تو باید از راه برسی به مرز و بوم این دیار
تا از حضورت حس کنم رسیده عطر نوبهار
روزی که از راه برسی زمستون از پا در میاد
هفت سین خالی از یه سین سایه ی دستاتو میخواد
تن پوش تازه بر تن و گم شدنم تو آینه