آکورد از صمیم قلب
یه ربع به پنج میخوره دو تا بطری به هم
میشدیم کنار شومینه گرم ساکت
فکر میکردیم کلی به تهش
راهه حس بدی که همیشه هست
هیچی حرف نزدیم هیچی حرف نزدیم
ساعت داره میشه نزدیک ده
مهم نی چی میگن بقیه نه ما
نبودیم از عوض شبیه هم
سر صبح یه نامه روی میزو باید برم
اما دوست دارم از صمیم قلب
از صمیم قلب از صمیم قلب از صمیم قلب ,
از صمیم قلب از صمیم قلب از صمیم قلب
میز شام دوتا شمع تو بشقاب دست
پختم ظرفا رو