آکورد تلخی (احسان دریادل)
تو چش*ماش یه دنیای رن*گی رو داره
دل *من به جز اون که در*دی نداره
نه هس*تش و حتی نم*یاد سراغم
نبا*شه نمیخوام که با*رون بباره
یه لی*لای بی عشق و اح*ساسی بوده
هنو*زم برای نبو*دش که زوده
خیا*لش یه سر درده که *تو سرم هست
نبا*شه نفس نیست توی *سینه دوده
تلخی رو تو *خوب بلدی *
شیرین بودن *کاره تونیست *
روزای خو*بت با منه *
که دیگه قس*مت تو نیست *
تلخی رو تو *خوب بلدی *
شیرین