آکورد لب کارون
خون که می گی نخلای خوزستان
خُرما پَزونو یادشون می ره
تا می گی آب اَبرای آبادان
گم می شن و بارون نمی گیره
با اولین چاه بزرگ نفت
آبادی از آبادی ما رفت
ای کاش می شد از همین کابوس
یه پلک زد به سمت رویا رفت
تیغی رگ هورالعظیمو زد
حالا چراغ شهر خاموشه
اینجا هزاران زندگی مُرده
خون جای آب از خاک می جوشه
از نابرادر بودنا خستهَ م
سهم من و تو نابرابر بود
وقتی که دشمن دشمنی می کرد
کی مثل ما با تو برادر بود
تیغ جدایتو بذار جیبت
من پای خاکم جونمو داد