آکورد داغ ترین تشنگی
رو به افق رو به طلوع غمزده چشمان من است
تنگ غروب است دلم یاد تو در یاد من است
عمق نگاهم به تهِ راه درازیست که تو
در افقش دور شدى دور شدى دور شدى
حسرت دیدار توام داغترین تشنگىام
راه تو ناممکن و من ،این همه آوارگىام
باز کنم به جستجو گوشه به گوشه قفس
آه که پیدا بکنم چاره بىچارگىام
در قف