آکورد خیال باطل
سرم اومد از هرچی میترسیدم
سرم تو برف بود انگاری نمیدیم
من که تا حرفی از عشق میشد میخندیدم
عاشقش بودم فقط نمیفهمیدم
کم نکرد از خستگی های من بیمار
پشت هر چی بین قلبامون همش دیوار
اونکه میگفت عاشق منه شبی سی بار
خواب و برد از این چشای اشکی بیدار
عاشق نمیشدم زهی خیال باطل
دیدی چطور عاشق شدم ای دل غافل
گاهی شهر بدون بارون خیس میشه
عاشق که گریه میکنه پاییز میشه
سرد تنم اون گرمه