آکورد شبهای گلوبندک
شبهای گلوبندک چه ناتمومه
همه کنار هم تو قهوه خونه
یه استکان چایی از دست صادق
خستگی کارو از تن می رونه
گپ زدنای تلخ با کل محمد
از بی وفایی دوره زمونه
آه غم مشتی تو دود سیگار
از اون ته های دل به آسمونه
شهرا می شه آباد با دستای ما
چه جاده ها می سازیم چه قدرا