آکورد دانی و من
یه قصّه ای دارم بچّه ها، از غزل و غم شادی ها
این دختر کوچیک افسوس، تنها بود با عروسک ها
نه یه ستاره تو آسمون، نه یه رنگ از این رنگین کمون
نه یه دوستی داشت که باشه، هم بازی و هم زبون
با رنگ مداداش، از توی نقّاشی هاش
اومد مثل جادو، یه دانی کوچولو