آکورد ولوله
سر زده بر کوی دلم سوی دلم
نازنین یار و نگارم آرام جانم آرام جانم
ولوله در ولوله شد یک دله شد
با دل بی کس و کارم تا دل ستانم تا دل ستانم
میروم منزل به منزل رو به سویش
میروم منزل به منزل رو به سویش
تا ببینم بار دیگر ماه رویش
تا ببینم بار دیگر ماه رویش
مکتب و دفتر و منصب و لشکر
در بر دلبر باید رها کرد
باید از این تن دل ببرید و
جامه درید و شوری به پا کرد