آکوردهای گروه بمرانی

تانژانت، کتانژانت، من موندم و مناجات اتحاد، تجزیه، موندم تو این فرضیه تانژانت، کتانژانت، من موندم و مناجات اتحاد، تجزیه، موندم تو این فرضیه ایکس دو ی عشق من، جذر شدن بلد نیست خودکار آبیِ من، معادله بلد نیست ماتریس، لگاریتم، چرخ بزن با این ریتم دو

چهل و پنج درجه سانتی گراد فریاد میزنه آفتاب تو سرم صدای بارون میپیچه ظهر کند تابستون از چی بگم برات، همه چی عالیه چرت میزنم رو گل قالی فقط جای تو اینجا خالیه بیا پاییز کن، بریز، برگای زرد رو سر این شهر بخون آواز بارون و تگرگ از من مگذر بیا پاییز کن، ببار، رنگین کمون رو واسه من بیار پشت آجر های این دیوار، تنهام مگذار بیا پاییز کن، بریز، برگای زرد رو سر این شهر

مثل چُرت قبل خوابم موشک بعد پرتاب تا چونه زیر آبم من برف زیر آفتاب شبیه قاصدک بعد فوت انبار خیس باروت سوت بی سکوت من توپ قبل شوت به فرض این خونه خراب شه حتی یادشم برآب شه بده دستتو به دست من بذار انگورا شراب شه مثل خواب، بیا به چشمام مثل تاب، هی برگرد پیشم شکل بال، بچسب رو دوشم

به من بخند عزیزم تا بشی شاد به من بخند عزیزم تا غم هات بره به باد به من بخند عزیزم تا دیروز بره از یاد به من بخند تا بشم یه شوخی سر رات به من بخند عزیزم کنارم بمان بذار بهم بخندی به سر تا پام اگه نمیشه باشم یه همدم برات

بیا برم شکوه کن ز حال بد لالای لالای بشین و هی ناله کن ز عاقبت لالای لالای سرت به شانه ام گذار و هم گذار آن دو چشم تر که گشته ام در به در به در به در بدر به در بعد میریم پپرونی دل خون شاد و خندون بعد میریم تاب می خوریم توو شهر آب می خوریم زیر بارون بعد میریم نوک کوه قاف اون بالای بالا با تله کابین ب

معنی دل بستن معنی پیوستن معنی دل کندن ،گسستن ((معنی خاطره ((آنچه برکسی گذشته و در حافظه اش مانده ((معنی حافظه((عرارضه ی ظبط و نگهداری مطالب و وقایع ((معنی عارضه((اتفاق ،پیش‌آمد،مرض عشق ((معنی فاصله((مسافت بین دو چیز یا دو کس )) توخیلی دوری خیلی دوری تو خیلی دوری خیلی دور یکبار تکرار(( معنی خستگی معنی کهنگی معنی دلتمگی بیهودگی ((معنی انتخاب ((بیرون کشیدن کسی از میان گزینه های موجود ((مهمی التهاب((افروخته شدن زبانه کشیدن اضطراب ((م

بدونون آکورد گویند که شب تاریک است گویا که روز تاریک تر گویا که گردن ما از تار مو باریک تر گویند که سفره ی دل با صفای خویش بیارا گویا که دل ندارد آن مرغ خوش صدا را پس چیکار کنم برات؟ چیکار کنم برات چیکار کنم برات عزیییز منننن چیکار کنم برات بگو چیکار کنم برات چیکار کنم برات عزیز من گویند که عاشق تویی پس خیش به خاک و خون زن گویند که هیزم خشک بر آتش جنون زن گویند که سر بلند است عاشق به حال و مستی گویا که هیچ نبا

هوای امروز آفتابیست آسمان آبی آبیست حال همه خوبه خوب است احوال همه مطلوب است ضربان قلبت موضون ریه هات پاک و میزون جریان زندگی خرامان بر گردنت آویزون یارت نشست کنارت تو در کنار یارت دوستان با وقارت همه در انتظارت ولی تو میری تو خودت میری تو خودت میری تو خودت میری تو خودت شور و عشق جوانی امید به زندگانی فوران سورور و شادی در این روزگار آرمانی گونه ها سرخ و گل انداخته همه گی عاشق و دلباخته دل هاشان از غصه خالی عشق در رگ