آکوردهای محمد معتمدی

mj7 mj7 7 از عشقت میخوانم با یادت میمانم‌ ای تعبیر خوب فردایم از دوری میمیرم خاموشی میگیرم‌ خورشید تابان رویایم در خوابم می آیی در اوج زیبایی‌ چشمانت دریای بی پایانم لبخندت بارانی با قهرت میدانی‌ درگیر شب های بی بارانم دنیای منی ای هم نفسم‌ وابسته ی توست جان و نفسم زیبایی تو شیدایی من‌

ﺑﺎز ﭘﺎﻳﻴﺰ ﻣﺮا ﻳﺎد ﺗﻮ اﻧﺪاﺧﺖ ﺑﺒﻴﻦ ﺳﺨﺖ اﻓﺴﺮده دل و ﺳﺎﻛﺖ و ﺑﻰ رﻧﮓ ﺷﺪم ﻣﻴﺮوم در دل اﻳﻦ ﺟﺎده ی ﺗﻨﻬﺎﻳﻰ ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﺑﺎز ﻫﻤﺎن ﺷﺎﻋﺮ دﻟﺘﻨﮓ ﺷﺪم ﻣﻦ ﭘﺮﻳﺸﺎن ﺗﺮ از آﻧﻢ ﻛﻪ ﺗﻮ زﺧﻤﻢ ﺑﺰﻧﻰ ﻏﻢ ﭼﺸﻤﺎن ﺗﻮ ﺑﺮ اﻳﻦ دل دﻳﻮاﻧﻪ ﻧﺸﺴﺖ ﺑﺎ ﻛﻪ ﻧﺠﻮا ﺑﻜﻨﻢ اﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻰ را ﺑﺎز ﭘﺎﻳﻴﺰ رﺳﻴﺪ

شب که نسیم می وزد‌ موی تو تاب می خورد دست ردم دوباره بر سینه خواب می خورد دست ردم دوباره بر سینه خواب می خورد پیش دو چشم روشنت‌ ماه به سجده می رود پیش دو چشم روشنت‌ ماه به سجده می رود آب سیاه می شود‌ آینه تاب می خورد داشتنت نه آنچنان‌ ساده که فکر می کنم داشتنت نه آنچنان‌ ساده که فکر می کنم روی شناسنامه ام مهر عذاب می خورد روی شناسنامه ام مهر عذاب می خورد

و ناگهان شور ناگهانم اگر چه پایان گرفته بودم خزان خاکم ولی بهاران به شوق تاجان گرفته بودن خوشم به تشریف خاک بودن اگر تویی او تورا پی جان پی تو خاکم ولی چه خاکی که بوی باران گرفته بودم بوی باران گرفته بودم همه عمر نام تو بر لبم نفسم ثنای تو یا علی برود سرم نرود ولی ز سرم هوای تو یا علی همه عمر نام تو بر لبم نفسم ثنای تو یا علی برود سرم نرود ولی ز سرم هوای تو

برگشته ام از شبای بی تو دیدن ندارد دنیای بی تو چرا پایان ندارد این تشنگیها بگو باران ببارد صحرا به صحرا صحرا به صحرا به عشق تو اشک بی اختیارم سرا پا جنون سر به صحرا گذارم که یک چله در هوایت ببارم به عشق

ای چشمان مست تو، مینای شراب من، یاد تو چه میکند، با حال خراب من نوا منم ترانه تویی، به موج غم کرانه تویی، به عشق تو فسانه منم، زخود بیگانه منم خزان منم جوانه تویی، بهشت جاودانه تویی، نوای عاشقانه تویی تو دیوانه منم میدانی که بی‌ قرار و

بر تو و آن خاطر آسوده سوگند بر تو ای چشم گنه آلوده سوگند بر آن لبخند جادویی بر آن سیمای روشن که از چشمان تو افتاده آتش بر هستیه من آه آتش بر هستیه من عمری هر شب در رهگذارت مانده ام چشم انتظارت شاید یک شب بیایی دردا تنهایی تنها بگذشته بی تو شبها در حسرتو جدایی

حالا که میروی همراه جاده ها برگرد و پس بده تنهایی مرا بی خاطرات تو بی آرزوی تو دل را کجا برم شب گریه را کجا دیگر تنها گریه حالم را میداند از عشق دلتنگی هایش می ماند جا ماندی آه ای دل ، ای موج بی ساحل دیگر تنها گریه حالم را میداند از عشق دلتنگی هایش می ماند جا م

باور نمی کنی حال دل مرا یادی نمی کنی از عاشقت چرا من دوست دارمت چون شب که ماه را من می سرایمت چون دل که آه را، چون دل که آه را چون اشک من گاهی قدم بر دیده ام نه دل برده ای باری بیا دلداری ام ده دیدار تو از این جهان و از آن جهان به ای نوبهارم چشم انتظا

♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪ از این غم پنهانو این گریه ی ناغافل پیداست چه خواهد کرد رویای تو با این دل رویای تو با ایـــــــــــــــــــــــــــــــن دل این حادثه در من چیست تا نام تو می آید از آینه میپرسم عاشق شده ام شاید بیتابمو دلتنگمو حیران جدایی تا کی نبرد آه دلم راه به جایی